مشخص کردن مخاطب و موضوع برای تولید محتوا از اهمیت ویژه ای برخوردار است. تعیین و درک مخاطین هدف اولین گام برای تولید محتوا برای آنها میباشد. جذب همگی افراد به وب سایت چندان دشوار نیست ولی جذب افراد درست و ارائه ی مباحث درست به شکل و قالب درست دشوار است. این یک چالش است، یک راه خوب برای شروع پرسیدن یک سوال است. افرادی که ما میخواهیم سایت ما را بازدید کنند چه کسانی هستند و چه نقشی در سازمان دارند؟ در اینجا میتوانیم درکی از چگونگی استفاده از شبکه های آنلاین و مکانی برای پیام دادن و ترقیبشان پیدا کنیم.
یک راه عالی برای شروع استفاده از Forrester Technographics Profile Tool میباشد. این ابزار، تصویری از چگونگی استفاده از فناوریهای مختلف توسط مشتری نهایی ما ارائه میکند. برای نمونه، اگر هدف ما گروهی از مردان ایرانی بین ۴۵ تا ۵۴ سال باشند میتوانید ببینید که اکثر آنها تماشا گر هستند. به این صورت ما میدانیم که اکثر آنها زمانی را بر پادکستها، ویدئوها، وبلاگها، انجمنها و مقالات میگذارند ولی فقط آنها را میخوانند و هرگز در آن شرکت نمیکنند. به این صورت ما باید محتوای خود را در این ساختار قرار دهیم و ما میدانیم که برای کسب محتوای ساخته شده توسط کاربر از این افراد باید سختتر کار کنیم. وقتی که ما فهمیدیم محتوای مورد نیاز مخاطب هدف ما چیست باید بفهمیم آنها چه کسانی هستند. باید مباحث خود را بررسی کنیم. افراد کلیدواژه هایی در موتورهای جستجو تایپ میکنند و کلیدواژه ها هسته و بنیاد سئو هستند، بنابراین وقتی که میخواهید مبحثی را انتخاب نمایید، باید آنها را به کلیدواژه های مورد نظرمان بر اساس مربوط بودن، حجم جستجو و رقابت در فرایند تحقیق کلیدواژه ای متصل سازیم. همچنین شما میتوانید از ابزاری مثل گوگل ترندز برای جستجوی داد و ستدهای صنعت و بدست آوردن درکی از محبوبیت آن در بین بینندگان هدف استفاده کنید و همچنین موضوعی که جستجو و مورد بحث قرار میگیرد با متصل کردن مباحث به چیزی مشهور که مورد جستجو قرار میگیرد تعداد مخاطبین بالقوه ی مورد نظر را افزایش میدهد. سپس شما میتوانید شکاف موجود بین آنها را پر کنید. احتمالش وجود دارد که فردی چیزی درمورد مبحث شما نوشته باشد و صحبت چندین صفحه در مورد یک چیز قدیمی اصلا موضوع خوبی در اینترنت نیست در عوض باید شما مشکلات را پیدا کنید و آن فقدان ها را مرتفع سازید. نوشتارهای رقبا را تحلیل کنید ولی مهمتر از آن ببینید که در مورد چه چیزی نمی نویسیند. اینها فرصتهای خوبی برای شما هستند که یک نقطه نظر منحصر به فرد و با ارزش تر را ارائه کنید. وقتی که مخاطب و موضوع خود را شناسایی کردید باید زوایای مختلف محتوا را تعیین نمایید. این در اصل همان اقدام کردن برای نوشتن محتوا میباشد و باید ثابت بوده و مناسب با مخاطبین مورد نظرتان نوشته شود. آیا قصد دارید که مقاله ای تخصصی در مورد دانشمندان هوا و فضا بنویسید یا اینکه در مورد صنعت سرگرمی بنویسید؟ برای هر یک حالت های مختلفی وجود دارد. همچنین به یاد داشته باشید که در حین انجام اینکار اهداف کسب و کاری خود را نیز در نظر داشته باشید. هیچ کس از خواندن جملات تبلیغاتی خوشش نمی آید. باید چیزی را ارائه کنید که ارزش بیشتری داشته باشد، محتوایی که برای خواننده مفید باشد. وقتی که زاویه دید و موقعیت محتوا را انتخاب کردید باید چند موضوع مهم دیگر را نیز در نظر بگیرید، اول اینکه سعی کنید اورجینال باشید. هر چیزی که شما مینویسید باید منحصر به فرد باشد و از خلاقیت خودتان باشد. شما باید چیز جدیدی را بر روی میز بیاورید که خوانندگان را هیجان زده کند، چیزی که جای دیگر پیدا نشود. چیزی که به نظرتان خلاقانه یا خنده دار است میتواند آنها را سرگرم کرده و باعث شود تا آخرش را بخوانند. وقتی که آنها مطالعه میکنند، آنها فکر میکنند که من باید این را با دوستانم به اشتراک بگذارم. از نقطه نظر ساختار، باید به سبک محتوایی که میخواهید بسازید نیز فکر کنید. آیا شما میخواهید یک پست در وبلاگ بگذارید یا یک مقاله ی غیر رسمی بنویسید؟ آیا شما میخواهید از سبک مقایسه ای برای مقایسه ی محصول A و B استفاده کنید؟ آیا قصد دارید که از سناریوهای پیش و بعد استفاده کنید یا چیزی را توضیح دهید؟ و به یاد داشته باشید که محتوا همیشه متن نیست. یک عکس میتواند ارزشی معادل هزاران واژه را داشته باشد. همچنین شما میتوانید از ویدئویی برای انتقال دیدگاه یا صدا برای رساندن مضمونی پیچیده استفاده کنید تا برای کاربر ملموستر باشد. با شناختن مخاطب، نوشتارتان و موضوع نوشتار و سبک نوشتار، بنیادهای محتوای متفکرانه منحصر به فرد و مرتبط را بدست می آورید و میتوانید خوانندگان و موتورهای جستجو را به حیرت وا دارید.